من شاید تنها باشم ...
من شاید تنها باشم ، در شهر غریب و بدون هیچ آشنایی .
اما بی شک دیدگانی هستند که من را در این هشت سال زندگی در عمق تنهایی وا ننهاد و تنهایم نگذاشت.
زمانی که به عزیزانم احتیاج داشتم تنهایم گذاشتند غمگین شدم لیک اکنون واقعا خوشحالم.
خدا تو به تنهایی کفایت میکنی .
اما بی شک دیدگانی هستند که من را در این هشت سال زندگی در عمق تنهایی وا ننهاد و تنهایم نگذاشت.
زمانی که به عزیزانم احتیاج داشتم تنهایم گذاشتند غمگین شدم لیک اکنون واقعا خوشحالم.
خدا تو به تنهایی کفایت میکنی .
- ۷۱۴
- ۲۱ شهریور ۱۴۰۲
دیدگاه ها (۰)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط